در جستجوی پدر
تدریس خصوصی ریاضی وفیزیک شیمی و حسابداری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تبلیغات
آموزش هک کردن یاهو وفیس بوک
تاریخ : شنبه 26 بهمن 1392
بازدید : 262
نویسنده : saman shahi

 

آرامگاه استاد شهریار

 

آرامگاه سیدمحمد حسین بهجت تبریزی معروف به شهریار در تبریز

 

 


دلتنگ غروبی خفه بیرون زدم از در
در مشت گرفته مچ دست پسرم را
یارب به چه سنگی زنم از دست غریبی
این کله پوک و سر و مغز پکرم را
هم در وطنم بار غریبی به سر دوش
کوهیست که خواهد بشکافد کمرم را
من مرغ خوش آواز و همه عمر به پرواز
چون شد که شکستند چنین بال و پرم را ؟
رفتم به کوی پدر و مامن مالوف
تسکین دهم آلام دل جان به سرم را
گفتم به سر راه همان خانه و مکتب
تکرار کنم درس سنین صغرم را
گر خود نتوانست زدودن غمم از دل
زان منظره باری بنوازد نظرم را
کانون پدر جویم و گهواره مادر
کان گهرم یابم و مهد هنرم را
تا قصه رویین تنی و تیر پرانیست
از قلعه سیمرغ ستانم سپرم را
با یاد طفولیت و نشخوار جوانی
میرفتم و مشغول جویدن جگرم را
پیچیدم از آن کوچه مانوس که در کام
باز آورد آن لذت شیر و شکرم را
چون بقعه اموات فضائی همه خاموش
اخطار کنان منزل خوف و خطرم را
درها همه بسته ست و به رخ گرد نشسته
یعنی نزنی در که نیابی اثرم را
مهدی که نه پاس پدرم داشته زین پس
کی پاس مرا دارد و زین پس پسرم را ؟
ای داد که از آن همه یار و سر و همسر
یک در نگشاید که بپرسد خبرم را
یک یچه همسایه ندیدم به سر کوی
تا شرح دهم قصه سیر و سفرم را
اشکم به رخ از دیده روان بود ولیکن
پنهان که نبیند پسرم چشم ترم را
میخواستم این شیب و شبابم بستانند
طفلیم دهند و سر پر شور و شرم را
چشم خردم را ببرند و به من آرند
چشم صغرم را و نقوش و صورم را
کم کم همه را در نظر آوردم و ناگاه
ارواح گرفتند همه دور و برم را
یکجا همه گمشدگان یافته بودم
از جمله حبیب و رفقای دگرم را
این خنده وصلش به لب آن گریه هجران
آن یک سفرم پرسد و این یک حضرم را
این ورد شبم خواند و آن ناله شبگیر
وان زمزمه صبح و دعای سحرم را
تا خود به تقلا به در خانه کشاندم
بستند به صد دایره راه گذرم را
یکباره قرار از کف من رفت و نهادم
بر سینه دیوار در خانه سرم را
صوت پدرم بود که میگفت چه کردی ؟
در غیبت من عائله دربدرم را
حرفم به زبان بود ولی سکسکه نگذاشت
تا بازدهم شرح قضا و قدرم را
فی الجمله شدم ملتمس از در به دعائی
کز حق طلبم فرصت صبر و ظفرم را
اشکم به طواف حرم کعبه چنان گرم
کز دل بزدود آن همه رنگ و کدرم را
ناگه پسرم گفت چه میخواهی ازین در ؟
گفتم پسرم بوی صفای پدرم را
شهریار

 

 

 

شهریار

 

 

شهریار

 




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








<-Text1-> پاسخ به سوالای حسابداری شما
سامانم خیلی خوشحال میشم با انتقادات ونظرهاتون سایتمونو خوب و خوبتر کنیم. روز محشر دست به دامن ساقی زنم هر چه دارم میدهم تا بر عمر سیلی زنم روز محشر کار ما با فاطمه است نقش پیشانی ما یا فاطمه اس

محتوای سایت دوس داری چه نوع مطلبی باشه؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بزرگ ترین پورتال اینترنتی فارسی زبانان و آدرس tabrizkids.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 392
تعداد نظرات : 86
تعداد آنلاین : 1




صداياب






br><

استخاره آنلاین با قرآن کریم


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دریافت کدهای مختلف وبلاگ

♥ چت روم♥

RSS

Powered By
loxblog.Com