شب شده بود
گل آفتابگردون داشت دنبال خورشيد ميگشت
كه يه هو يك ستاره بهش چشمك زد اما گل آفتابگردان سرش رو آرام آورد پايین، ميدونی چرا؟! آخه گل هاي آفتابگردون هيچوقت خيانت نميكنند واسه همينه که گل آفتابگردان هميشه شبها سرش پایينه
خواستم چشمهایش را از پشت بگیرم......
دیدم طاقت اسمهایی که میگوید را ندارم
اخر دفترهای مشقم نام تو بود
چون میدانستم اخرش میروی..